میم مثل مینای من

<:::: دوستت دارم اما ما مال هم نیستیم ::::>>

میم مثل مینای من

<:::: دوستت دارم اما ما مال هم نیستیم ::::>>

بدون شرح




پ.ن: عکس دوباره بارگذاری شد.

حق انتخاب

به خاطر سه چیز هیچگاه کسی را مسخره نکنید :
1- چهره،

2- والدین(پدرومادر) ،

3- زادگاه

چون انسان هیچ 
حق انتخابی در مورد آنها ندارد.



پ.ن: فدای دوستان


غرور

 
مهم نیستــــ اگر انـسـان بـرای کـسی که دوسـتـش دارد غـرورش را از دستـــــ بـدهـد ؛ 
 
امـا فـاجـعـه اسـتــــــ اگر بـه خـاطـر حـفـظ غـرور ، کـسی را که دوسـتـــــ دارد از دستـــــ بـدهـد .
 
 
 
ویـلـیـام شکـسـپـیـر



پ.ن: پس غرورم بفدای دوستان

قاتل

اگر هیتلر را وقتی که بچه بوده است می‌گرفتی و می‌کشتی تو را یک قاتل جانی می‌نامیدند. هیتلر کسی‌ست که باید بگذاری بزرگ شود. بکشد و بکشد. قتل عام کند. سپس بروی او را بکشی. در این صورت دیگر قاتل نیستی. بلکه یک قهرمان حساب می‌شوی. همین مردم هستند که قاتل اولی را جانی می‌نامند و قاتل دومی را قهرمان.

 

علیرضا روشن









پ.ن: وقتی دوری تنهایی نزدیکه.

 

چتر



پ.ن:

دعام کنینین دوستان خوب

یک ذره

‎…...‎

همیشه یک ذره حقیقت پشت هر"فقط یه شوخی بود "‏

‏-یک کم کنجکاوی پشت" همین طوری پرسیدم "‏

‏-قدری احساسات پشت"به من چه اصلا "‏

‏-مقداری خرد پشت " چه می دونم"‏

‏-و اندکی درد پشت" اشکالی نداره" هست.‏

‎…...‎


پ.ن:

دوستون دارممممممممممم

از بــاغ می ‌برنــــد چـراغانی ‌ات کننــــد

از بــاغ می ‌برنــــد چـراغانی ‌ات کننــــد
تا کـاج جشــن های زمستانی ‌ات کننــد

پوشانده‌اند «صبح» تو را «ابرهای تار»
تنهــا به این بهانـــه که بارانی ‌ات کنند

یوسف! به این رهـا شدن از چاه دل مبند
این بار می ‌برند که زنــــدانی‌ ات کنند

ای گل گمان مکن به شب جشن می ‌روی
شاید به خاک مـرده‌ای ارزانی ‌ات کنند

یک نقطـه بیش فرق رحـیم و رجـیم نیست
از نقطه‌ ای بترس که شیطانی ات کنند

آب طلب نکــــرده همیشــه مـــــراد نیست
گاهی بهانه‌ای است که قربانی ‌ات کنند




پ.ن: از وبلاگ دوست عزیزم آقا محمد کش رفتمش.

میلاد حضرت حجت

چه انتظار عجیبی!

نه کوششی نه وفایی!


فقط نشسته و گفتیم: خدا کند که بیایی....




میلاد حضرت حجت ابن الحسن مبارک باد.



بعدا نوشت:

 شب‌های هجر را گذراندیم و زنده‌ایم     
           ما را به سخت جانی خود این گمان نبود

صداقت

داستانی از پائولو کوئیلو


یه پسر و دختر کوچولو داشتن با هم بازی میکردن. پسر کوچولو یه سری تیله داشت و دختر کوچولو چندتایی شیرینی با خودش داشت. پسر کوچولو به دختر کوچولو گفت من همه تیله هامو بهت میدم؛ تو همه شیرینی هاتو به من بده. دختر کوچولو قبول کرد
پسر کوچولو بزرگترین و قشنگترین تیله رو یواشکی واسه خودش گذاشت کنار و بقیه رو به دختر کوچولو داد. اما دختر کوچولو همون جوری که قول داده بود تمام شیرینی هاشو به پسرک داد

همون شب دختر کوچولو با آرامش تمام خوابید و خوابش برد. ولی پسر کوچولو نمی تونست بخوابه چون به این فکر می کرد که همونطوری که خودش بهترین تیله اشو یواشکی پنهان کرده شاید دختر کوچولو هم مثل اون یه خورده از شیرینی هاشو قایم کرده و همه شیرینی ها رو بهش نداده

______________________________________________


عذاب وجدان همیشه مال کسی است که صادق نیست 
آرامش مال کسی است که صادق است 
لذت دنیا مال کسی نیست که با آدم صادق زندگی می کند آرامش دنیا مال اون کسی است که با وجدان صادق زندگی میکند
 

یک‏جایی از زندگی

به یک‏جایی از زندگی که رسیدی، می فهمی....‏

‎ ‎

اونی که زود میرنجه، زود میره، زود هم برمیگرده. 

اما اونی که دیر میرنجه، دیر میره، اما دیگه برنمیگرده.‏‎.‎

‎.…..‎

به یک‏ جایی از زندگی که رسیدی می فهمی رنج را نباید امتداد داد، باید مثل یک چاقو که چیزها را می‏برد و از میانشان ‏می‏گذرد. از بعضی آدم‏ها بگذری و برای همیشه تمامشان کنی.‏

‎…...‎

بزرگ‌ترین مصیبت برای یک انسان این است که نه سواد کافی برای حرف زدن داشته‌باشد

نه شعور لازم برای خاموش ماندن‎.‎

‎…...‎

مهم‎ ‎نیست که چه اندازه می بخشیم، بلکه مهم این است که در بخشایش ما چه مقدار عشق وجود دارد‎.‎

‎…...‎

شاید کسی که روزی با تو خندیده است را از یاد ببری، اما هرگز آنرا که با تو اشک ریخته است را فراموش نخواهی ‏کرد‎.‎

‎…...‎

توانایی عشق ورزیدن؛ بزرگ‌ترین هنر جهان است.‏

‎.…..‎

از درد های کوچک است که آدم می نالد، وقتی ضربه‎ ‎سهمگین‎ ‎باشد، لال می شوی.‏

‎…...‎

اگر بتوانی دیگری را همانطور که هست بپذیری و هنوز عاشقش باشی؛ عشق تو واقعی است.‏

‎…...‎

همیشه وقتی گریه می کنی اونی که آرومت میکنه دوستت داره اما اونی که با تو گریه میکنه عاشقته‎.‎


کسی که دوستت داره، همش نگرانته.به خاطر همین بیشتر از اینکه بگه دوستت دارم میگه مواظب خودت باش


دوست


گاه گاهی به یادت غزلی می خوانم
تا نگویی که دلم غافل از آن عهد و وفاست
خوب رویان همه گر بادل من خوب شوند
خوبِ من، با همه خوبان, حساب توجداست!


خدایا!


خدایا!

ما را ببخش 

به خاطر همه ی درهایی که زدیم

و 

هیچ کدام 

در خانه ی تو نبودند ...


دنیا را بغل گرفتیم

دنیا را بغل گرفتیم گفتند امن است هیچ کاری با ما ندارد

 

خوابمان برد بیدار شدیم دیدیم آبستن تمام دردها یش شده ایم

 


 

♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡

* *

*اینجا در دنیای من گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند*

*دیگر گوسفند نمی درند*

*به نی چوپان دل می سپارند و گریه می کنند...*

* *

*♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡❤♡

 

* *

*می دانی ... !؟ به رویت نیاوردم ... ! *

* از همان زمانی که جای " تو " به " من " گفتی : " شما " *

*فهمیدم *

*پای " او " در میان است ...*




پ.ن

با تشکر از تمام با وفاهایی که با وجود بی وفایی من به وبلاگم سر زدن و اظهار لطف کردن.

جملات بالا از مرحوم حسین پناهی هنرمند دوست داشتنی صدا وسیماست. فاتحه ای نثارش کنیم.

با اینا زمستونو سر میکنم

بوی عیدی ،‍بوی توپ ،‏بوی کاغذ رنگی
بوی تند ماهی دودی وسط سفره نو
بوی یاس جا نماز ترمه ی مادر بزرگ
با اینا زمستونو سر می کنم 
با اینا خستگیمو در می کنم 
شادی شکستن قلک پول
وحشت کم شدن سکه ی عیدی از شمردن زیاد
بوی اسکناس تا نخورده ی لای کتاب
با اینا زمستونو سر می کنم 
بااینا خستگیمو در می کنم 
فکر قاشق زدن یه دختر چادر سیاه
شوق یک میز بلند از روی بته های نور 
برق کفش جفت شده تو گنجه ها 
با اینا زمستونو سر می کنم 
بااینا خستگیمو در می کنم 
عشق یک ستاره ساختن با دولک
ترس نا تموم گذاشتن 
جریمه های عید مدرسه 
بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب 
با اینا زمستونو سر می کنم 
با اینا خستگیمو در می کنم 
بوی باغچه بوی حوض 
عطر خوب نذری 
شب جمعه پی فانوس 
توی کوچه گم شدن
توی جوی لا جوردی هوس 
یه آبتنی 
با اینا زمستونو سر می کنم 
با اینا خستگیمو در می کنم

 

 

پ ن: عید همتون مبارک دلم واسه همتون تنگ شده.

                                                                                                                     

خدایا ... !

خدایا ... !


 

خدایا، من عشق به تو را هم از تو می خواهم وعشق به عاشقانت را وعشق رابه هر


 کاری که مرا به تو نزدیک کند


خدایا ...خدایا، مرا راهی ده که فقط به در خانه ی تو توانم آمد .دستی ، که فقط در


 خانه تو توانم کوفت .خدایا، من را چشمی ده که فقط گریان تو باشد وسینه ای که


 فقط سوزان تو . به من نگاهی ده که جز رو ی تو نتوانم دید .وگوشی که جز صدای


 تو نتواند شنید


خودت را معشوقترین من قرار ده . مرا عاشقترین خویش .خدایا، چشم جویبار عشق


 مرا به تماشای دریایت روشنی ده ،


مبادا دل من اسیر کوی دیگری شود و پیشانی محبت من بر خاک دیگری بساید .خدایا


 مرغ دلم که در دام توست، مبادا که یاد آشیان دیگری کند .خدایا... همزمان بارشد


 گیاه محبتت در باغچه ی دلم هر چه هرزه گیاه هست از ریشه بخشکان .خدایا...


نکند که روی از من بتابی ونشود که نگاه حیران مرا منتظر بگذاری


ای پاسخ دهنده و ای اجابت کننده


ای گل بخش دیگران از گل گلستان تو ای باغبان باغ رحمت ، ای عزیز و مهربانم ،


 ای خدای بی همتای من .