میم مثل مینای من

<:::: دوستت دارم اما ما مال هم نیستیم ::::>>

میم مثل مینای من

<:::: دوستت دارم اما ما مال هم نیستیم ::::>>

پیمان

یادمان باشد پیمانى را که در طوفان با خدا مى بندیم در آرامش فراموش نکنیم.

و عجیب است





و عجیب است که پس از گذشت یک دقیقه به پزشکی اعتماد می کنیم !
بعد از گذشت چند ساعت به کلاهبرداری !
بعد از چند روز به دوستی و بعد از چند ماه به همکاری !
بعد از چند سال به همسایه ای !
اما بعد از یک عمر به خدا اعتماد نمی کنیم!!!!!!!!!!!



پ.ن خب اعتماد نداریم دیگه،باید قبول کنیم.

دوست عزیز علی14 میدونم سر میزنی ولی چرا پیام نمیدی ؟ اگه میشه وبلاگتم از دست غریبه بگیر لطفا.

بعدا نوشت

همه مون به خدا اعتقاد داریم ولی اعتماد نداریم این دو فرق میکنند.


جشن زندگی


شاید زندگی آن جشنی نباشد که آرزویش را داشتی اما حالا که به آن دعوت شدی تا میتوانی زیبا برقص..


پ.ن 

1-منظور از رقص حرکات موزون است لطفا سوء تعبیر نشود

2- هرکی گفت این سخن از کیه جایزه داره؟

قیامت




بخدا قیامت راسته و وجود داره.




پ.ن: بیایید دعا کنیم که راست نباشه.

اجباری!!!!


اجباری!!!!


من مجبورم برای امتحانات پایان سال درس بخوانم ...چون درس خواندن اجباریست از آن بیزارم....پس درس خواندن کار بدیست!!!

من مجبورم برای درمان بیماریم نزد پزشک رفته و دارو مصرف کنم....چون درمان اجباریست از آن بیزارم ....پس درمان چیز بدیست!!!

من مجبورم برای موفقیت سخت تلاش کنم...چون تلاش اجباریست از آن بیزارم....پس تلاش چیز بدیست!!!

من مجبورم برای رانندگی ایمن قوانین راهنمایی و رانندگی را رعایت کنم ...چون رعایت قوانین اجباریست از آن بیزارم...پس قوانین راهنمایی چیز بدیست!!!

من مجبورم برای پیشگیری از بیماریهای مصری واکسن بزنم...چون واکسن زدن اجباریست از آن بیزارم...پس واکسن زدن کار بدیست!!!
.................................................. ..............
من مجبورم برای محفوظ ماندن از چشم ناپاک حجاب داشته باشم ...چون حجاب اجباریست از آن بیزارم...پس حجاب چیز بدیست!!!

من مجبورم برای داشتن امنیت اجتماعی حجاب داشته باشم...چون حجاب اجباریست از آن بیزارم...پس حجاب چیز بدیست!!!

من مجبورم برای حفظ بنیان خانواده حجاب داشته باشم...چون حجاب اجباریست از آن بیزارم ...پس حجاب چیز بدیست!!!

من مجبورم برای رضای خدا حجاب داشته باشم ...چون حجاب اجباریست از آن بیزارم...پس حجاب چیز بدیست!!!

.

فقط کسانی که از روح و روان آ_نرمالی دارند از همچین جملاتی استفاده میکنند، چون عقل سالم خود متوجه است که اگر کاری بر انسان واجب میشود برای او لازم است حتی اگر کاری دشوار باشد.درست است که انسان بدون تفکر هر چیز اجباری را پس میزند و از آن فرار میکند اما اگر کمی کلاهش را قاضی کند میفهمد که همواره خوشی و سعادت بدنبال سختی است...
و علاوه بر همه به یاد داشته باشیم دنیا را مطابق سلیقه و میل ما نیافریدند که اگر کاری خلاف میل و سلیقه ما بود و یا عرضه انجامش را نداشتیم آن را بد و یا غیر ضروری بدانیم...
پس لطفا خود را با گفتن جملاتی مثل جملات بالا ضایع نکینم ...
یا علی



پ.ن: خواهش میکنم با تعمق و تعقل و تفکر مضاعف نظر بدید.

منبع : http://sedreh.blogfa.com/post-46.aspx


بعدا نوشت

حجاب مساوی چادر نیست.

چادر مساوی حجاب نیست.

چادر نوعی از حجاب است.

به پاسخ خانم طراوت تو کامنت ها دقت فرمایید.

حیا بدون حجاب و حجاب بدون حیا،هردو ناقصند.

مطالب فلسفی حجاب(علی14)


چن تا سوال!!؟؟

سلام دوستان

چن تا سوال برام پیش اومده که میخام از شما کمک بگیرم.


1- به نظر شما سی هزار میلیارد ریال چن تا صفر داره؟


2-اگه در نظر بگیریم برای دومیلیون تومن وام ازدواج دوتا کارمند رسمی لازمه، برایه عدد فوق چنتا کارمند باید ضامن بشن؟


پ.ن: خاهشن وارد سیاست نشین این یک کار محاسباتیه فک نکنم به سیاست ربطی داشته باشه.

برای اطلاعات بیشتر

به این آدرس سر بزنید.http://vista.ir/news/1172817

بچه گی کجایی؟

ای کاش میشد که بچه بمونیم یا هر وقت دلمون خواست بچه گی کنیم. ولی افسوس که نمیشه.......

 



- بچه که بودیم، چه دل‌های بزرگی داشتیم، الان که بزرگیم، چه دلتنگیم! کاش دل‌هامون به بزرگی بچگیمون بود. کاش برای حرف‌زدن، نیازی به صحبت‌کردن نداشتیم و فقط «نگاه» کافی بود.

- بچه که بودیم تو جمع گریه می‌کردیم، بزرگ که شدیم، تو خلوت.
- بچه که بودیم راحت دل‌مون نمی‌شکست، بزرگ که شدیم، خیلی آسون دل‌مون می‌شکنه.
- بچه که بودیم همه ‌رو ۱۰تا دوست داشتیم، بزرگ که شدیم، بعضی‌هارو هیچی، بعضی‌هارو کم و بعضی‌ها‌رو بی‌نهایت دوست‌داریم.
- بچه که بودیم قضاوت نمی‌کردیم و همه یکسان‌بودن، بزرگ که شدیم، قضاوت‌های درست و غلط موجب شد که اندازه‌ی دوست‌داشتنمون تغییر کنه.

- بچه که بودیم اگه با کسی دعوا می‌کردیم، یک‌ساعت بعد از یادمون می‌رفت، بزرگ که شدیم، گاهی دعواهامون سال‌ها تو یادمون می‌مونه و آشتی نمی‌کنیم. 
- بچه که بودیم گاهی با یه تیکه نخ سرگرم می‌شدیم، بزرگ که شدیم، حتی ۱۰۰تا کلاف هم سرگرم‌مون نمی‌کنه. 
- بچه که بودیم بزرگ‌ترین آرزومون داشتن کوچک‌ترین چیز بود، بزرگ که شدیم، کوچک‌ترین آرزومون، داشتن بزرگ‌ترین چیزه. 
- بچه که بودیم آرزومون بزرگ‌شدن بود، بزرگ که شدیم، حسرت برگشتن به بچگی‌رو داریم.

- بچه که بودیم تو بازی‌هامون همه‌اش ادای بزرگ‌ترهارو درمی‌آوردیم، بزرگ که شدیم، همه‌اش تو خیال‌مون برمی‌گردیم به بچگی. 
کاش هنوز توی همون دوران بودیم...


پ.ن: مطلب امروز نازنین خانم برایه انتخاب این مطلب تاثیر گذار بود.


اسلام آوردن پروفسور برلون

مرحوم آیت الله سید محمد‌هادی میلانی‌(ره) دچار بیماری معده شدند و پروفسور برلون را از اروپا برای جراحی ایشان آوردند و پس از یک عمل سه ساعته و زمانی که ایشان در حال به هوش آمدن بودند، به مترجم دستور داد تمام کلماتی که ایشان در حین به هوش آمدن می‌گویند را برایش ترجمه کند، مرحوم میلانی در آن لحظات فرازهایی از دعای ابوحمزه ثمالی را قرائت می‌کردند و پس از این مساله پروفسور برلون، گفت؛ کلمه شهادتین را به من بیاموزید؛ زیرا از این لحظه می‌خواهم روی به اسلام بیاورم و پیرو مکتب این روحانی باشم.

وقتی دلیل این کار را جویا شدند، پروفسور برلون گفت؛ تنها زمانی که انسان شاکله وجودی خود را بدون این که بتواند برای دیگران نقش بازی کند، نشان می‌دهد، در حالت به هوش آمدن است و بنده دیدم که این آقا، تمام وجودش محو خدا بود، در آن لحظه به یاد اسقف کلیسای کانتربری افتادم که چندی پیش در همین حالت و پس از عمل در کنارش ایستاده بودم و دیدم که او ترانه‌های کوچه بازاری جوانان آن روزگار را زمزمه می‌کند، در آن لحظه بود که فهمیدم حقیقت، نزد کدام مکتب است و بعد از آن هم وصیت کرد که وی را در شهری که مرحوم میلانی را در آن دفن کرده اند به خاک بسپارند که هم این که قبر این پروفسور مسلمان شده در خواجه ربیع، محل مراجعه مردم و افرادی است که حقیقت اسلام را باور کرده‌اند.



اضافات:مطلب مشابه

پروفسوری که به دست فرعون اسلام آورد !

دلایل جالب برکناری

سلام دوستان

 ممکنه مطالبه من برا بعضیاتون تکراری باشه ولی ارزش دوباره خوندنو داره.


 

دلایل جالب برکناری دو مقام اروپایی


روزنامه اردنی الدستور نوشت: شهردار استکلهم پایتخت سوئد که همزمان ریاست یکی از احزاب این کشور را نیز برعهده دارد ناگهان بدون مقدمه و به صورت ناگهانی خود را در میان موجی از انتقادات و خشم کم نظیر مردمی دید و از

طرف مطبوعات و رسانه ها به فساد مالی متهم شد.

البته شهردار استکلهم در واکنش به این انتقادات قسم یاد کرده که در پمپ بنزین، متوجه جا گذاشتن کیف پول خود می شود و لذا مجبور شده از کوپن های دولتی برای پرداخت هزینه بنزین استفاده کند. وی اضافه کرد: در این شرایط چه باید می کردم ؟ آیا باید با پای پیاده به شهرداری می رفتم یا اینکه از سایر شهروندان پول قرض می گرفتم؟ من فقط کیف پولم را جا گذاشته بودم.این خبر را که مربوط به مدتی پیش است بخوانید: شهردار استکلهم به دلیل پرداخت هزینه بنزین خودروی شخصی اش از بیت المال، مجبور به کناره گیری شد.

وی در نهایت مجبور به کناره گیری از سمت شهردار استکلهم شد.

تمام این اتهام شهردار استکلهم این بود که خانم شهردار با استفاده از کوپن های دولتی (ژتون)، برای خودروی شخصی خود بنزین زده است.

منتقدان و مطبوعات در سوئد گفته اند: اگر شهردار از اموال عمومی استفاده شخصی کند پس دیگر کارمندان شهرداری با اموال عمومی به دست آمده از مالیات های عمومی، چه می کنند و این مبالغ را چگونه هزینه می کنند؟

.

البته مطبوعات و منتقدان این توجیه های خانم شهردار را نپذیرفته و گفتند: این توجیه ها برای شهردار استکلهم مناسب نیستند و وی می توانست به جای خیانت در امانت، خودروی خود را ترک و از وسایل حمل و نقل عمومی برای رسیدن به مقصد استفاده کند.

شهردار استکلهم علاوه بر کناره گیری از سمت خود، از جایگاه حزبی اش نیز به عنوان رئیس حزب، کنار گذاشته شد تا به کلی از صحنه سیاسی سوئد حذف شود.

یک رویداد مشابه در فنلاند

این درحالی است که پیش از این وزیر بهداشت فنلاند نیز به دلیل کشف فساد مالی اش مجبور به استعفا شد.

این وزیر فنلاندی به هزینه دولت، سه مرتبه با همسر خود تماس تلفنی بین المللی برقرار کرده بود.

این حادثه باعث خشم و عصبانیت افکار عمومی و مطبوعات فنلاند شد چرا که این فرد با سوءاستفاده از جایگاه خود به عنوان وزیر کابینه با هزینه پرداختی توسط مالیات دهندگان فنلاندی سه مکالمه بین المللی شخصی انجام داده بود.

این وزیر فنلاندی نه تنها استعفا کرد بلکه پرونده ای برای وی در دادگاه تشکیل و مجبور شد هزینه این سه تماس تلفنی بین المللی را بپردازد.

 **

اینجا دیگه ایران نیست.


البته ربطی به امپرالیسم جهانی و استکبارو اینجور چیزا نداره یه اتفاق ممکنه همه جا بیافته. منظورمن از اعلام این خبر این بود که نه بطور مطلق ایران جهنمه و نه بطور مطلق خارج از ایران بهشته . همه جا بطور نسبی مشکلات و امکانات وجود داره یه جا کم یه جا زیاد.


امید است مقبول افتد. 




دوربین های مداربسته در بیمارستان این تصاویر را گرفته اند. این مادر ۱۸ ساله یک پتو بر روی دهان بچه ی ۴ ماهه خود گذاشت تا او را خفه کند.
لحظاتی بعد، او دست خود را بر روی صورت و دهان این نوزاد می گذارد، سپس این نوزاد دلیل اینکه جلوی نفسش گرفته شده است، شروع به لگذ زدن می کند.
زمانی که این مادر ۱۸ ساله دستش را از روی صورت پسرش بر میدارد، دیگر بدن این نوزاد بی حس شده بود.
لحظاتی بعد، صدای آژیری به گوش می رسد که نشان دهنده ی این است که نفس نوزاد بنده آمده است. سپس دکترها و پرستاران به سمت اتاق او می دوند.




این مادر سنگدل که شانتانیکا اسکات shantaniqua scott نام دارد در دادگاهی در تگزاس به دلیل تلاش برای کشتن پسرش محاکمه و به ۲۵ سال زندان محکوم شد.
خوشبختانه این نوازد ۴ ماهه زنده مانده است.

این مادر سنگدل به پلیس گفته است که او نمی خواسته است که دیگر از فرزندش مراقبت کند، برای همین تصمیم به خفه کردن او گرفته است.وی گفته است که دیگر بچه اش را نمی خواد.




او گفته است که می خواهد به زمان بی خیالی خود برگردد زمانی که مجبور نبود به مراقبت از فرزند خود بپردازند.


پ.ن: اگه عکسا باز نمیشن این دفعه از بلاگ اسکایه

عذرخواهی

این مرد ژاپنی که تا کمر خم شده و در مقابل رسانه های گروهی در حال عذرخواهی است می دانید کیست؟ 

آکایو تویودا

 رییس شرکت تویوتا، غول صنعت خودرو سازی دنیا!

در کنفرانس خبری شرکتش با تعظیم در برابر دوربین رسانه‌ها در ژاپن، از مشتریان به خاطر نقص فنی خودرو تویوتا در پدال ترمز عذرخواهی کرد. این حرکت را با رفتار مدیران ایران خودرو، هما و وزیر راه خودمان مقایسه کنید!

 

 

 

 

 

شرکت های خودروسازی داخلی بیاموزند

و البته 1000 مرتبه از رویش بنویسند

"مشتری مداری، نه مشتری سواری"

 

 

حادثه سقوط هواپیمای تهران ارومیه با 70 کشته و 33 زخمی- دی ماه 89

بهبهانی، وزیر (سابق)راه:

این دومین حادثه با این وسعت طی ۲ سال و نیم گذشته در

 کشور است که آمار بالایی محسوب نمی‌شود.


شرایط بد جوی و نامناسب بودن دید خلبان، دلیل اصلی سقوط بوده است.


حوادث هوایی ایران در یک دهه گذشته

  • ژوئیه ۲۰۰۹

    انحراف هواپیمای ایلیوشین در فرودگاه مشهد و برخورد با دیوار - ۱۶ کشته
  • ژوئیه ۲۰۰۹

    سقوط هواپیمای توپولوف در نزدیکی قزوین - ۱۶۸ کشته
  • اوت ۲۰۰۸

    سقوط هواپیمای بوئینگ در بیشکک (قرقیزستان) -۷۰ کشته
  • نوامبر ۲۰۰۶

    سقوط هواپیمای آنتونوف متعلق به سپاه پاسداران در فرودگاه مهرآباد - ۳۸ کشته
  • سپتامبر ۲۰۰۶

    انحراف و آتش گرفتن هواپیمای توپولوف هنگام فرود در فرودگاه مشهد - ۲۹ کشته
  • ژانویه ۲۰۰۶

    سقوط هواپیمای فالکن در نزدیکی ارومیه - ۱۱ کشته از جمله چند فرمانده ارشد سپاه
  • دسامبر ۲۰۰۵

    سقوط هواپیمای نظامی سی ۱۳۰ حامل خبرنگاران در تهران - ۱۱۰ کشته
  • فوریه ۲۰۰۴

    سقوط هواپیمای کیش ایر در شارجه – ۴۵ کشته
  • فوریه ۲۰۰۳

    سقوط هواپیمای نظامی ترابری در جنوب ایران - ۲۷۶ کشته
  • دسامبر ۲۰۰۲

    سقوط هواپیمای آنتونوف ۱۴۰ در مرکز ایران – ۴۶ کشته
  • مه ۲۰۰۱

    سقوط هواپیمای یاک در نزدیکی ساری - ۲۹ کشته از جمله وزیر راه دولت محمد خاتمی


اضافه می کنم وقتی پژو 405 آتش می گرفت و چند تن از هم وطنای ما جان خود را از دست دادند آقای دکتر منطقی فرمودند: هر ساله هزاران نفر در تصادفات جاده می میرند، حالا چند نفرم در اثر آتش گرفتن ماشین ها روش!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! 

-- 

بازهم تجاوز دسته جمعی + عکس

سلام بر دوستان

عزیزانیکه مطالب این وبلاگ رو خوندن میدونن که همشون پیرامون عشق و فراق و اینجور چیزا میچرخه ولی بقدری با شنیدن این خبر حالم گرفته شد که مجبور شدم جهت اطلاع رسانی به دوستان عزیز این مطلب رو وارد وبلاگ کنم.

بعد از قضییه تجاوز دسته جمعی در خمینی شهر این بدترین خبری بود که شنیدم با این تفاوت که دیگه وقاحت رو به اوج رسوندن و در ملاء عام و در خیابان دست به چنین کار وحشتناک و منافی عفت زده اند. من به مسئولین هشدار میدم که جلویه این کارها را بگیرند تا فراگیر نشده.

من قبلا از تمامیه خواننده گان این مطلب عذر خواهی میکنم .



تصویر در ادامه مطلب می باشد.

ادامه مطلب ...

بدون شرح

   زبان نگاه


نشود فاش کسی آنچه میان من و توست                     تا اشارات نظر نامه رسان من و توست

گوش کن با لب خاموش سخن می گویم                      پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست

روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید                              حالیا چشم جهانی نگران من و توست

گرچه در خلوت راز دل ما کس نرسید                                 همه جا زمزمه ی عشق نهان من و توست

این همه قصه فردوس و تمنای بهشت                               گفت و گویی و خیالی ز جهان من و توست

نقش ما کو ننگارند به دیباچه ی عقل                            هرکجا نامه ی عشق است نشان من و توست

سایه،ز آتشکده ی ماست فروغ مه و مهر                          وه ازین آتش روشن که به جان من و توست

 

.bye for ever

سلام

من فکر کردم میتونم حرف دلمو بهت بزنم حرفی که حتی به عزیزترین کسام نگفتم 

فکر کردم مثل اون موقع ها که وقتی تنها میشدی سنگ صبورت میشدم  و راهنماییت میکردم ولی افسوس که چه غریبانه تو اون شرایط تنهام گذاشتی . بد جور دلم شکست حتی با شنیدنه صداش سرتم برنگردوندی.

.bye for ever

منم و بغض فرو خورده یک تنهایی





گل من گرمی دستان تو نیست 
که در این خلوت خاموش پناهم باشد
که دعای سحر و نیمه شبت 
همه جا بدرقه ام پشت و پناهم باشد
من از این شهر غریب
من از این وادی هجر
سخن از خاطره ها می گویم
سخن از تنهایی
ز دل و درد دل و آه غریبانه دل
رمقی نیست مرا
که در این سوز خزان
دست من گرمی دستان تو را می خواهد
قلب من خسته از این دوری هاست
خسته از هق هق دلتنگی ها
خسته از کوچ غریبانه مهر
که به پهنای غروب
در دلم جا دارد
منم و سردی و غم
منم و بغض فرو خورده یک تنهایی
همدم و هم نفسی نیست مرا
که در این فاصله ها غم من دریابد
غم طوفانی ترک خورده درد
غم هجران ، غم دوری
ز تو ای شمع شب تار خزان
با تو سخن می گویم
که من از دوری دستان تو هم می گریم